سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خرسندى مالى است که پایان نیابد [ و بعضى این گفته را از رسول خدا ( ص ) روایت کرده‏اند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0
کل بازدید :28626
تعداد کل یاداشته ها : 19
103/2/29
8:25 ص

دروغ چیست؟

دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسی است که بر خلاف حقیقت،خبری می‏دهد. شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست‏خود بروید، او برای شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت‏خبر داده‏اید.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده‏اش دروغ گو می‏باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویی می‏باشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ‏خواهد بود.

 جهت مطالعه کامل نوشته به ادامه مطلب مراجعه کنید


  
  

هنر

هنر آفرینش انسان است. به توان ، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می‌گویند. امر هنری الزاما با زیبایی همراه نیست یا زیبایی شناسی یکتایی ندارد ولی همواره با خلاقیت انسان همراه است.

 جهت خواندن کامل مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید


  
  

آزمون تیمز

تحولات دنیای امروز به قدری شتابان و پرسرعت است که نظام های آموزشی قبل از این که نگران انتقال مواد خام به دانش آ‌موزان باشند ، به دنبال آماده کردن آنها در مواجهه با این تغییرات پرشتاب هستند . به همین دلیل در ‌آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته توجه به پرورش بیشتر از آموزش است و دغدغه اصلی آنها چگونگی کارآمد کردن نظام آموزشی در رابطه با ایجاد توانایی رویارویی با تنش ها است . به عبارت دیگر پرورش شخصیت انسانی و ایجاد ویژگیهای مثبت فردی ، مهمتر از مواد خام است که به دانش پژوه انتقال می یابد . بدین معنی که دانش پژوه چگونه باید نسبت به پدیده ها فکر کند و آنها را ارزیابی نماید

در بعد پرورش ، تکیه اصلی بر تربیت یک شخصیت مستقل است . روشهایی که طی آن به دانش پژوه آموزش داده می شود که چگونه با آرامش ، استدلال ، ‌دقت و دوراندیشی بتواند پدیده ها را درک کند ، جریان های پیرامونش را ارزیابی کند و ارتباطش را با دیگران تنظیم کند تا بتواند بیشینه استفاده را از واقعیات بنماید

بنابراین پرورش بر تربیت انسان مستقل تکیه دارد . انسانی که قادر است اولویت های زندگی خود را تشخیص دهد ، ضمن آنکه از مشورت دیگران هم استفاده نماید

در بعد آموزشی نیز ضمن اینکه بخشی از توان آموزشی صرف انتقال متون علمی می گردد ، اما بیشترین تأکید در آموزش « فکر کردن » است . زیرا هنگامی که شخص فارغ التحصیل شد ، کماکان میتواند با مراجعه به کتب علمی و دیگر ابزار موجود ، مواد خام مورد نیازش را فراهم کند . آنچه اهمیت دارد ، این است که فراگیر روش فکر کردن ،‌ روش استفاده از متون و روش تجزیه و تحلیل را آموخته باشد

بنابراین مهم تر از انتقال مواد خام ، انتقال متدولوژی است و اینکه شخص خلاق باشد ، چون مهمترین عامل پیشرفت یک کشور در نهایت به نوع انسانهایش بستگی دارد

متأسفانه نظام آموزشی ما مواد خام قابل توجهی را به دانش آموزان منتقل

می کند ، بدون اینکه از او فکر کردن و تجزیه و تحلیل نمودن آن مواد را بخواهد . نظام آموزشی ما در نوع نگاه به فراگیر مشکل دارد و فکر می کند باید قالبی بسازد و همه را در آن قالب قرار دهد ( حال آنکه انسانها متفاوتند ) برایش قابل قبول نیست که در یک کلاس 35 نفر ، 35 نفر فکر بروز کند و دانش آموزان در کلاس درس ، تعامل با یکدیگر را بیاموزند

اینکه فراگر باید بیاموزد « ضمن ابراز عقیده به نظرات دیگران هم گوش دهد

و ضمناً بر نظر خود صرفاً اصرار نداشته باشد » و یاد بگیرد که وقتی وارد جامعه شد ، بتواند با دیگران رابطه برقرار کرده و کار کند . این آموزشها در سنین پایین است که اثر می گذارد ، نه زمانی که دیگر شخصیتها شکل گرفته است

بزرگترین خطر آموزش بسیار رسمی ( سنتی ) این است که معلم را محور فعالیتهای کلاس می داند و در اغلب اوقات به فراگیر فرصتی داده نمی شود که خود را بیازماید . هدف از آموزش علم آن است که به دانش آموز اجازه ابراز عقیده داده شود تا ایده های آنان به صورت مفاهیمی مفید در آ‌یند

از این دیدگاه جدی گرفتن ایده های اولیه دانش آموزان مهم است ، زیرا تنها از این راه می توان اطمینان حاصل کرد که هر تغییر و گسترشی در آنها باعث می شود که ایده ها از آن خود دانش آموز باشند

در سیستم کنونی آموزش علوم در مدارس معلم فعال مایشاع ، عامل اصلی یادگیری و منبع اصلی اطلاعات می باشد . نگاه به یادگیری انفعالی ( دانش از مهارتها

و نگرشها مهم تر است ) دانش آموزان به عنوان فراگیر دارای اطلاعات علمی فراوان

  ( کتابخانه متحرک ) اما تولید کننده نیستند . حتی در آزمایشگاهها چنانچه مورد استفاده قرار گیرند ، باز هم معلم محور است و فراگیر تماشاچی صرف ، چرا ؟ زیرا تعداد وسایل مورد نیاز به اندازه نیست ، هراس معلم و دانش آموز از خراب شدن یا شکستن وسایل و احیاناً پرداخت غرامت ، وجود وسایل آزمایشگاهی لوکس و گران قیمت که تنها زینت بخش است . عدم توجه به تقویت مهارت در فراگیر و بی توجهی نظام آموزشی به پرورش نگرشها ( به نحوه گزینش دانشجو در دانشگاه ،‌ گزینش مستخدمین دولت حتی گزینش مراکز صنعیت و کارخانجات و آزمونهای ورودی آنها توجه کنید ) ، زیرا ما هرگز نخواسته ایم یا نخواسته اند که تولید کنیم . فرهنگ مصرف تبعات خاص خویش را به دنبال دارد . مبتکر نمی خواهد ، ‌مخترع نمی خواهد ، محقق و دانشمند نمی خواهد و

برای اثبات کارآمد نبودن سیستم آموزش کنونی ( غیرفعال ) کافی است ، نگاهی به آمار فراگیران موجود در آموزش و پرورش ( در حدود 20 میلیون ) و نتایج و دستاوردهای آن بیندازیم .

بررسی وضعیت نامطلوب دانش آموزان ایرانی شرکت کننده در یک طرح

بین المللی ارزشیابی علوم و ریاضیات می تواند آموزنده باشد

  « انجمن بین المللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی » کار خود را از سال 1959 میلادی آغاز کرد و از آن زمان تاکنون بیش از پانزه مطالعه تطبیقی در رشته های گوناگون مانند : زبان دوم ، علوم ، ریاضی ، علوم اجتماعی ، رایانه و آموزش توسط این انجمن اجرا شده است . اولین مطالعه بین المللی علوم در سال 84ـ 1983 اجرا شد . سومین مطالعه بین المللی ریاضی و علوم TIMSS   ( تیمس ) مهمترین و بزرگترین مطالعه این انجم است . هدف این مطالعه اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شرکت کننده در دو درس ریاضی و علوم و همچنین بررسی تأثیر عوامل مربوط به برنامه و مواد آموزشی ، مدرسه و خانواده در یادگیری دانش آموزان در این دو درس است .

ایران برای اولین بار در سال 1992 با شرکت در « پروژه تیمس » به عضویت

  « انجمن بین المللی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی » درآمد . وضعیت دانش آموزان ایرانی در بین دیگر کشورهای شرکت کننده در تحقیق بسیار اسف بار بود ( در دوره راهنمایی رتبه 37 در بین 41 کشور و در دوره ابتدایی ، رتبه آخر در بین 25 کشور ) آنان که با وضعیت فعلی آموزش و پرورش دوره عمومی آشنایی کافی دارند ، به خوبی می دانند

که این وضعیت نامطلوب ، محدود به درس علوم و ریاضیات نیست . در نتیجه چنانچه تحقیقی در مورد وضعیت آموزش درسهای دیگر صورت گیرد ، قطعاً نتیجه ای بهتر از آنچه ذکر شد ، عایدمان نمی شود . این در حالی است که نتایج پژوهشهای فراوان و گسترده ، رابطه مستقیم میان میزان سرمایه گذاری هر کشور در زمینه آموزش عمومی و رشد و توسعه اقتصادی آن را نشان داده است .

یکی از مهمترین تغییراتی که باید در وضعیت کلی روش آموزش ما در دوره عمومی صورت گیرد ،‌ تغییر روش تدریس و آموزش از شیوه های سنتی و انفعالی ( شیوه رایج سخنرانی و حفظ مطلب ) به شیوه های فعال یاددهی و یادگیری است . امروزه در تمامی نشست های جهانی تعلیم و تربیت بر اهمیت بکارگیری روشهای فعال یاددهی و یادگیری برای آموزش همه درسها تأکید می شود .

البته بدیهی است که در عمل نمی توان به طور ناگهانی در همه درسها تحول ایجاد کرد و روشهای فعال را جایگزین روش انفعالی و سنتی نمود . بنابراین مناسبترین نقطه آغاز کجاست ؟

تجربیات کشورهایی که سالها پیش از ما در نظام آموزشی خود تحول به وجود آورده اند ، نشان می دهد که بهترین نقطه آغاز برای ایجاد تحول در کیفیت آموزش عمومی هر کشور ، متحول کردن درس علوم تجربی است . اما چگونه ؟

در سیستم آموزش علوم موجود فراگیران هر روز 3 تا 5 واژه جدید که هرگز قبلاً به کار نرفته ،‌ باید بیاموزند . اگر دانش آموزان قادر به فراگیری کلیه اطلاعاتی که تاکنون کشف شده نیز باشند ، باز هم از جنبه علمی و کاربردی « بی سواد » تلقی خواهند شد .

سواد علمی scientific literacy   پدیده ای بیش از صرف دانستن مجموعه ای از حقایق است ، تحولات سریع علمی و تکنولوژی عصر حاضر ، لزوم توجه به شناخت تغییر و تحول و برخورد صحیح با آن را مطرح می کند . این امر به صورت مسأله ای فراتر از رشته علمی ، از یک نیاز اجتماعی منشأ می گیرد که حداقل در سطح عمومی به صورت مشکلی اجتماعی درآمده است و تنها شناخت صحیح و برخورد مناسب با آن می توان راه نجات باشد . این که بدانیم تغییر و تکامل ، راز زندگی است :

ـ تقریباً هر 5 تا 7 سال اکثر تکنولوژیها و دانش موجود منسوخ می شود .

ـ میزان دانش علمی که در هنگام مرگ می تواند در دسترس ما باشد ، بیش از صد برابر زمان تولد ما است .

ـ در حدود 95% دانشمندانی که تاکنون در جهان زندگی کرده اند ، در عصر حاضر زنده اند .

این مجموعه عظیم تغییر و تحول . رسالت ما را در حیطه تعلیم و تربیت و دانشی که باید تدریس شود ، بسیار دشوار می کند . همانطور که الوین تافلر اظهار می دارد :

  « دانشی باید تدریس شود که به آینده مربوط می شود . هیچ چیز نباید در برنامه درسی وجود داشته باشد ، مگر اینکه بتوان آن را به طور جدی در آینده به کار گرفت . »

امروزه علوم در بیش از 25 تا 30 هزار حوزه پژوهشی تبلور یافته است

یافته های این حوزه در بیش از 70000 نشریه تخصصی گزارش می شود که 29000 عدد از این نشریات تا قبل از سال 1978 وجود نداشته اند

این مختصر به خوبی نشان می دهد که اگر « آموزش برای دگرگونی » و « یاد گرفتن راه یادگیری » در برنامه درسی ما وجود نداشته باشد ، به نسل آینده ای که امروز ما مربی آنها هستیم ، خیانت کرده ایم . زیرا ‌آموزشهای غیرواقعی که در محیط واقعی زندگی مفید واقع نشود ، موجب سرخوردگی و افسردگی گشته ، علم و دانش را مهجور و امری صوری می نماید

برنامه آموزش علوم تجربی باید به گونه ای باشد که فراگیران را در مسیر تولید دانش و پرورش قدرت تفکر منطقی یاری نماید . در چینن برنامه ای ، فراگیران دانش لازم را در جریان شکوفایی استعدادهای درون خود و از طریق آموختن راه یادگیری و کسب مهارتهای ضروری جهت یادگیری مادام العمر به دست می آورند . به بیان دگیر ، مهارتهای مورد توجه در نظام نوین آموزش علوم ، محوری برای دوام یادگیری در تمام گسترة زندگی و یادگیری از تولد تا مرگ محسوب می شود . در کنار مهارتها توجه به نگرشها سبب حفظ ، توسعه و گسترش ابعاد انسانی زندگی سالم و مؤثر همراه با استفاده عاقلانه از محیط زیست ، منابع ماده و انرژی و تکنولوژی می گردد . آنچه ارزشمند است ،‌ دانستنی های ضروری پایه و اساسی برای کاربری مهارتها در فرآیند تولید دانش است

همین جریان است که تحول و دگرگونی می آفریند و لذا آموزش فرایند محور process base Learning   که نگرشها را در محدوده اهداف آموزشی قرار داده و به خلق ارزشهای انسانی و تفکر منطقی منجر خواهد گردید ،‌ اهمیت پیدا می کند و بدین سان نگرشها و ارزشها در پدیدآمدن دانش جایگاه ویژه می یابند

بدون شک رویکرد جدید آموزش علوم موجب افتخار ما است و با شعور ملی ما که از دیرباز بر ارزشها پای فشرده ایم ، هر چه بیشتر انطباق می یابد . اکنون نیز با اهداف نوین آموزش علوم به ترتیب انسانهایی که دانش ها و مهارتهای هدفمند داشته باشند ، اقدام می کنیم . فرزندانی که با شخصیت منطقی در بیکران عظمت هستی ، وجود گرانقدر خود را به عنوان تبلور قدرت الهی ارج می نهند

چنانچه اهداف آموزش نوین علوم تجربی در سه بعد کسب دانستنیها ، یافتن مهارتها و دریافت نگرشها که به نحوی در ابعاد مختلف زندگی واقعی کاربرد دارند ، به دقت پیگیری شود . آنگاه دانش آموز در جریان تولید دانش سهیم می گردد و نقش او فراتر از یک کتابخانه زنده که مجموعه ای از اطلاعات را در خود حفظ کرده ، به صورت یک جستجوگر و دانش آموز مادام العمر درمی آید که به خوبی می داند « دانش یک فرآیند است نه یک محصول »

پرورش مهارتهای فرآیندی ( process skills   ) در دانش آموز به منزلة آموختن راه یادگیری به آنان می باشد . این مهارتها که شامل « مشاهده ،‌ اندازه گیری ، تفسیر یافته ها ،‌ فرضیه سازی ، برقراری ارتباط ،‌ پیش بینی ، کاربرد ابزار و طراحی تحقیق » می باشد . در واقع مهارتهای علمی یا مهارتهای یادگیری هستند که باعث افزایش توانایی در پیمودن مراحل روش علمی می گردند

اکنون که به همت عزیزانی فرهیخته در گروه علوم تجربی دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش به عنوان طلایه دار رویکردی علمی با نگرشی نو به انسان ، به عنوان فراگیر آغاز گشته ، جا دارد با عزم و اراده خویش این طرح ملی را یاری رسانیم